فداییان رهبر

فداییان رهبر

مکانی برای دوستان ودوست داران انقلاب اسلامی

فداییان رهبر

مکانی برای دوستان ودوست داران انقلاب اسلامی

فداییان رهبر

من افتخار میکنم اری خدا کند

جانم فدای حضرت سید علی شود

  • ۰
  • ۰

خدایا؛
بر محمد و آل محمد،آن اوصیاء پسندیده رحمت فرست و بر همه پیامبران و فرستادگانت
به بهترین رحمت هایت
و برکت ده برایشان به بهترین برکاتت و بر جسم و جانشان رحمت فرست.
خدایا؛
برمحمد و آل محمد برکت ده و به ما در این روزی که برتریش دادی و گرامیش نمودی و
شرافت و بزرگیش بخشیدی برکت ده.
خدایا؛
مرا در آنچه بر من عطا فرمودی برکت ببخش تا به غیر از تو دیگری را شکر نگویم و در
روزیم گشایش و وسعت ده ای صاحب بزرگی و بزرگواری.
خدایا؛
هر چه از من نهان باشد، پس کمک و نگهداری تو از من نهان مباد و هر چیز را گم کنم،
پس مبادا گم کنی از من یاریت را تا به رنج و زحمت نیفتم برای آنچه محتاج آن نیستم
ای صاحب بزرگی و بزرگواری.
{اللهم صل علی محمد و آل محمد الاوصیاء المرضیین و علی جمیع انبیاءک و رسلک با فضل صلواتک و بارک علیهم با فضل برکاتک و صل علی ارواحهم و اجسادهم، اللهم بارک علی محمد و آل محمد و بارک لنا فی یومنا هذاالذی فضلته و کرمته و شرفته و عظمت خطره ، اللهم بارک لی فیما انعمت به علی حتی لا اشکر احداغیرک و وسع علی فی رزقی یا ذاالجلال و الا کرام، اللهم ما غاب عنی فلا یعیبن عنی عونک و حفظک و ما فقدت من شی فلاتفقد نی عونک علیه حتی لا اتکلف ما لا احتاج الیه یا ذا الجلال و الا کرام }


منبع: وبلاگ شخصی مهندس عسگر پورقاسمی خیاوی

 www.pylon.blog.ir
  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰

ذکر تحویل سال

افسران - ذکـر تـحـویـل سـال مـا بـسـیـجـی هـا چـیـسـت؟

  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰


افسران - هزار و سیصد و بی تویی ها، هرگز مبارک نیست!...



حول حالنا بخوان دلم،
که جهان در تب و تاب است و بهاران در راه...
خورشید که طلوع کند، ورق میخورد این سالهای بی رونق و سیاه...
و هر سال که از راه می رسد،
شیدایی مرا، زبانی نیست در شرح پریشانی و حیرت اندوه بارِ روزگار بی تو بودن ها...
تا واگویه کند حجم تنهایی بشر را؛
اما خوب می دانم که این روزهای شکوفه های سپید،
و برگ های سبز امید،
فردای آمدنت را می دهند نوید...
و من چشم بر راهم...
چشم به راهی که، گرفتار ابتدای زمین است و انتهای نگاهش، آسمان را می جوید...
و نغمه ی دلش می خواند، "ای روزهای روشن در راه" ...
من خوب میدانم که، او می آید تا در کوچه ی تنگی که؛ عطر یاس در آن جاریست...
رایحه ی جانفزای بوی سیب را به انار دلها ببخشد...
خوب می دانم هزار و سیصد و بی تویی ها، هرگز مبارک نیست!...
اما، اینک در آستانه ی رویش دوباره ی عالم...
روزها نو می شوند و دل، کهنه ی عشقِ تو...
و من هفت سین مهرت را، بر سفره ی دل، می چینم...
و سر می سایم بر سینه ی آسمانت و...
سجده ی عاشقانه ای را می طلبم، تا...
سرچشمه ی نورت را مهمان شوم، و...
سر تعظیم بر تقدیری فرود می آورم؛ که جز برکت و مهربانیت در آن جاری نیست... و آن گاه ...
سبزترین نگاه تو را بر وجود خاکستر نشینان خواهم دید، وقتی از ابر بی کرانِ رحمتت،باران ببارد...
و پس از فرو ریختن قطره قطره، ندبه های باران، بر سرزمین فراق و هجرانِ یاران...
سلام بر بهار دلها و خرمی دوران...
سلامی بی پایان...


اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک...

  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰

افسران - هفت سین...

  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰
مدافعان حرم

در میان شهدای مدافع حرم افرادی بودند که به واسطه رسالت در عرصه کنونی و با اهمیت رسانه، در قالب تهیه تصاویر و اسناد از جنایان تکفیری‌های افراطی به سوریه رفته بودند و از جمله این افراد، شهید «هادی باغبانی» خبرنگار و مستند ساز ایرانی بود که 28 مرداد ماه سال جاری در حومه شهر دمشق سوریه مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.

پیکر مطهر این شهید گرانقدر سه روز بعد از شهادت برروی دستان مردم بابلسر تشییع و در جوار امامزاده ابراهیم (ع) این شهرستان به خاک سپرده شد.

گفتنی است شهید هادی باغبانی متولد 1362 مستند ساز و خبرنگار ایرانی از شهرستان بابلسر تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشته حسابداری به پایان رسانده بود.

 

دیگر شهید رسانه‌ای که در سوریه به شهادت رسید، شهید مستند ساز، اسماعیل حیدری بود که توسط تکفیری‌های سلفی در سوریه به شهادت رسید و 31 بهمن ماه سال جاری در شهرستان آمل، از مسجد امام رضا(ع) تا گلزار شهدای امامزاده ابراهیم(ع) تشییع و در جوار امام زاده ابراهیم(ع) با احترام به خاک سپرده شد.

شهید اسماعیل حیدری مستندساز آملی و شهید هادی باغبانی خبرنگار و مستند ساز  از شهرستان بابلسر همزمان در عملیاتهای تروریستی تکفیری های سوریه ناجوانمردانه به شهادت رسیدند.
 
برخی از دیگر شهدای  مدافعان حرم که در سال 92 به شهادت رسیدند به شرح ذیل هستند:

 
شهید مهدی عزیزی

شهید محسن حیدری

غلامعلی تولی 

علی عسگری برزی 

رضا کارگر 

مهدی خراسانی

سید علی اصغر شنایی

محمدحسین عطری

سیدمهدی موسوی

محمد حسن خلیلی

محمود بیضایی

شهید ابوالفضل شیروانیان 

علی دراجی

شهید مرادی
  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰

برنامه هفتگی  هیات نیز مثل همیشه
با اقامه نماز  مغرب وعشا به امامت
اقای سید سعید مهدوی نیا اغاز شد
سخنرانی بین دو نماز ایشون
و بعد از نماز قرائت زیارت ال یاسین
وبعد از ان
مداحی وسینه زنی
با مداحی :
اقای مجتبی جهانی
وبعد از ان هم پخش کلیپ
وبعد هم پذیرایی هیات





  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰
افسران - یـا محـوّل الاحوال
کدام جمعه، دعا مستجاب خواهد شد؟
مسیح عاطفه پا در رکاب خواهد شد

کدام جمعه ز عطر بهشتیِ گل یاس
بهار، غرق شمیم گلاب خواهد شد؟

کدام جمعه شود بخت عاشقان، بیدار؟
و چشم فتنه‌ی عالم به خواب خواهد شد

کدام جمعه، خدایا! ز فیض گریه‌ی شوق
بهار و باغ و چمن، کام‌یاب خواهد شد؟

کدام جمعه ـ بگو «یـا محـوّل الاحوال»! ـ
در آسمان و زمین، انقلاب خواهد شد؟

جمالِ روشن آن ماهِ پشتِ پرده‌ی غیب
کدام جمعه، برون از حجاب خواهد شد؟

کدام جمعه به خورشید می‌خورد پیوند؟
و بعد از این همه ابر، آفتاب خواهد شد

هزار جمعه دعای فرج به لب داریم
کدام جمعه، دعا مستجاب خواهد شد؟
  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰
افسران - همــراه با نســـیم از راه می‌آیــی

✿ درخــتان در انتـــظار بهــــارنـد.

همـراه با نســـیم از راه می‌آیــے و مــا ڪـوچـــﮧ‌های دل را آبــ و جــارو می‌کنیـم.


✿ اینـک این آفـــتابـــ است کـﮧ به بدرقــــﮧ‌ی زمســــتان آمـده است

و مـا به روزهای خـــوب ِ بهــــار می‌اندیشـــیم...


✿ و تـو بر فـــراز منبــری از ایمـــان و امیـــد،

خطـــبـﮧ‌های نـــور
را دوبـاره تـلاوت می‌کنــی

تا آیــاتــ روشـــن بیـــداری‌مـان را، دنیـــا نـظـــاره کـند.


✿ اینـڪــ مـاییـــم که به پیـشــوازت آمـده‌ایـم
  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰

افسران - سفره هفت سین در جبهه

  • سجاد خلیل زاده
  • ۰
  • ۰

اسفند ۱۳۹۲، مصادف است با سی امین سالگرد شهادت فرمانده دلاور لشگر۲۷ محمد رسول الله(ص)، حاج محمد ابراهیم همت. شادی روح بلندش صلوات

در عملیات خیبر، تمام سنگینی عملیات در شکستن طلائیه بود. شکستن طلائیه را هم سپرده بودند به همت و لشکرش. شب اول بنا به دلایلی خط شکسته نشد و تا شب ششم هم آنها نتوانستند خط را بشکنند. از همه طرف فشار روی همت بود، هم از بالا که مسئولان جنگ بودند و هم از پایین که نیروهایش بودند.
شب ششم دستور داده شد که باید از وسط حمله کنید. این کار نشدنی بود. خود همت این را میدانست، اما با این حال، دستور را به نیروهایش ابلاغ کرد. آنها گفتند: «مگه نمیبینی چه خبره؟ اونجا فقط آتیشه، ما نمیریم.»
دل حاجی خیلی گرفت .چشم هایش به نم نشست. دعا میکرد که همان لحظه یک گلوله بخورد و بمیرد. می گفت: «می بینی؟ دیگه نه بالایی ها حرفم رو میخونن، نه پایینی ها.» من کمی دلداری اش دادم.
از بالا پیغام رسید که: «اگه نمیتونی به خط بزنی بکش عقب، لشکر امام حسین این کار رو انجام میده.» لشکر امام حسین(ع) به فرماندهی حسین خرازی رفتند و خط را شکستند. اما قبل از ظهر عقب نشینی کردند و برگشتند. با این حال، زخم زبانی بود که به حاجی زده میشد که: «اگه نمی شه، پس چه جوری حسین خرازی این کار رو انجام داد.»
حاجی کلافه شده بود، راه میرفت و با خودش حرف میزد و گاهی اشکش هم درمی آمد. به او گفتم» :این کارا چیه ابراهیم، زشته جلوی بچه ها.» گفت: «نه تو و نه هیچ کس دیگه ای نمیتونین بفهمین توی این دل من چی میگذره.» گفتم: «آخه با گریه که کاری درست نمی شه.» گفت: «حتی گریه هم آرومم نمیکنه، اما به غیر از این هم کاری ازم بر نمیآد.»

  • سجاد خلیل زاده