3اردیبهشت سالروز شیخ بهایی :: فداییان رهبر

فداییان رهبر

مکانی برای دوستان ودوست داران انقلاب اسلامی

فداییان رهبر

مکانی برای دوستان ودوست داران انقلاب اسلامی

فداییان رهبر

من افتخار میکنم اری خدا کند

جانم فدای حضرت سید علی شود

  • ۰
  • ۰

افسران - 3اردیبهشت سالروز شیخ بهایی

علم رسمی سر به سر قیل است و قال/ نه ازو کیفیّتی حاصل، نه حال

طبع را افسردگی بخشد مدام/ مولوی باور ندارد این کلام

علم نبود غیر علم عاشقی/ ما بقی تلبیس ابلیس شقی

سینه ای خالی ز مهرِ گلرخان/ کهنه انبانی بود پر استخوان

دل که فارغ شد ز عشق آن نگار/ سنگ استنجای شیطانش شمار

وین علوم و این خیالات و صور/فضله شیطان بود بر آن حجر

شرم بادت زانکه داری ای دغل/ سنگ استنجای شیطان در بغل

لوح دل، از فضله شیطان بشوی/ای مدرس! درس عشقی هم بگوی

چند چند از حکمت یونانیان؟/حکمت ایمانیان را هم بدان

دل منوّر کن به انوار جلی/ چند باشی کاسه لیسِ بوعلی؟

با دف و نی دوش آن مرد عرب/وه چه خوش می گفت از روی طرب

ایّها القومُ الذی فی المدرسه/کُلّما حصّلتُموه وسوسه

فِکرکُم أن کان فی غیر الحَبیب/ما لکم فی النَّشأةِ الاُخری نصیب

ساقیا یک جرعه از جام قدم/ بر بهائی ریز از روی کرم

تا کند شق پرده پندار را/ هم به چشم یار بیند یار را

هر که را توفیق حق باشد دلیل/ عزلتی بگزید و رست از قال و قیل

چون شب قدر از همه مستور شد/لا جرم از پای تا سر نور شد

اسم اعظم چونکه کس نشناسدش/سروری بر کلّ اسما باشدش

تا تو نیز از خلق پنهانی همی/لیلة القدری و اسم اعظمی ...

عالمی خواهم ازین عالم به در/تا به کام دل کنم خاکی به سر

تا نسازی بر خود آسایش حرام/ کی توانی زد به راه عشق گام

غیر ناکامی درین ره گام نیست/ راه عشق است این ره حمام نیست

رو قناعت پیشه کن در کُنج صبر/ پند خود گیر است از سگ آن پیر گبر

عابدی در کوی لبنان بُد مقیم/ در بن غاری چو اصحاب الرّقیم

روی دل از غیر حق برتافته/ گنج عزّت را ز عزلت یافته

روزها می بود مشغول صیام/ یک ته نان، می رسیدش وقت شام

نصف آن شامش بُد و نصفی سحور/ وز قناعت داشت در دل صد سرور

بر همین منوال حالش می گذشت/ نآمدی زان کوه هرگز سوی دشت

از قضا یک شب نیامد آن رغیف/ شد ز جوع آن پارسا زار و نحیف

کرد مغرب را ادا آنگه عشا/ دل پر از وسواس در فکر عشا

بس که بود از بهر قوتش اضطراب/ نه عبادت کرد عابد شب نه خواب

صبح چون شد زان مقام دلپذیر/ بهر قوتی آمد آن عابد به زیر

بود یک قریه به قرب آن جبل/ اهل آن قریه همه گبر و دغل

عابد آمد بر در گبر ایستاد/گبر او را یک دو نان جو بداد

بستد آن نان را و شکر او بگفت/ وز وصول طعمه اش، خاطر شکفت

کرد آهنگ مکان خود دلیر/ تا کند افطار زان خبز شعیر

در سرای گبر بُد گرگین سگی/ مانده از جوع، استخوانی و رگی

پیش او گر شکل پرگاری کشی/ شکل نان بیند بمیرد از خوشی

بر زبان گر بگذر لفظ خبر/ خُبز پندارد رود هوشش ز سر

کلب، در دنبال عابد بو گرفت/ آمدش از پی و رخت او گرفت

زان دو نان عابد یکی پیشش فکند/ پس روان شد تا نیاید زو گزند

سگ بخورد آن نان و از پی آمدش/ تا مگر، بار دگر آزاردش

عابد آن نان دگر، دادش روان/تا که از آزار او یابد امان

کلب خورد آن نان و از دنبال مرد/ شد روان و روی خود واپس نکرد

همچو سایه، از پی او می دوید/ عُف عُفی می کرد ورختش می درید

گفت عابد چون بدید این ماجرا/من سگی چون تو ندیدم بی حیا

صاحبت غیر از دو نان چیزی نداد / وآن دو را خود بستدی، ای کج نهاد

دیگرم از پی دویدن بهر چیست؟/ وین همه، رَختم دریدن بهر چیست؟

سگ به نطق آمد که ای صاحب کمال/ بی حیا من نیستم، چشمی بمال

هست از وقتی که بودم من صغیر/ مسکنم، ویرانه این گبر پیر

گوسپندش را شبانی می کنم/ خانه اش را پاسبانی می کنم

گاه گاهم نیم نانی می دهد/ گاهی مشتی استخوانم می دهد

گاه غافل گردد از اطعام من/ وز تغاقل تلخ گردد کام من

هفته هفته بگذرد کاین ناتوان/ نه ز نان یابد نشان، نه ز استخوان

چونکه بر درگاه او پرورده ام/ رو به درگاه دگر ناورده ام

هست کارم بر در آن پیر گبر/ گاه شکر نعمت او، گاه صبر

تا قمار عشق با او باختم/جز در او، من دری نشناختم

تو که ناید یک شبی نانت به دست/در بنای صبرِ تو آمد شکست

از در رزّاق رو بر تافتی/بر در گبری روان بشتافتی

بهر نانی، دوست را بگذاشتی/ کرده ای با دشمن او آشتی

خود بده انصاف، ای مرد گزین/ بی حیاتر کیست؟ من یا تو، ببین

مرد عابد زان سخن مدهوش شد / دست خود بر سر زد و بیهوش شد

ای سگ نفس بهایی یاد گیر/ این طبیعت از سگ آن گبر پیر

بر تو گر از صبر نگشاید دری/ از سک گرگین گبران کمتری

رنج، راحت دان چو مطلب شد بزرگ / کرد گله توتیای چشم گرگ

  • ۹۳/۰۲/۰۳
  • سجاد خلیل زاده

3اردیبهشت سالروز شیخ بهایی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی